سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2744937

  بازدید امروز : 144

  بازدید دیروز : 87

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
خوشا آن که خود را خوار انگاشت ، و کسبى پاکیزه داشت ، و نهادش را از بدى بپرداخت ، و خوى خود را نیکو ساخت و زیادت مالش را بخشید و زبان را از فزون گویى درکشید ، و شرّ خود را به مردم نرساند و سنّت او را کافى بود ، و خود را به بدعت منسوب نگرداند . [ مى‏گویم بعضى این فقره و آن را که پیش از آن است به رسول خدا ( ص ) نسبت داده‏اند . ] [نهج البلاغه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: دوشنبه 91/6/13::: ساعت 9:50 صبح

 آیا درست است که هرچه ایمان شخصی بالاتر رود بلایا و مصیبت های او بیشتر می شود؟

دوست گرامی. بله از مضمون روایات استفاده می شود که هر چه به درجات ایمانی انسان افزوده می شود امتحان او سخت تر می گردد و بلاهایش بیشتر می شود. البلاء للولاء. تا جایی که گفته اند بلا برای دوستان خدا است. ولی این سخت تر شدن شرایط مانند سخت تر شدن درس و امتحانان در کلاس های بالاتر است. یک محصل به هر مقدار که در درجات علمی پیش می رود درس هایش سخت تر و امتحاناتش پیچیده تر می گردد و این سخت تر شدن باعث ارتقای علمی او خواهد شد. وضعیت مومنین هم چنین است، خدای متعال مربی مومن است و سختی ها بیشتر جنبه تربیتی دارد برای ارتقای ایمانی افراد است. موفق باشید.

 

چطوری میشه آدم ایمانشو نسبت به خدا تحکیم کنه؟

دوست گرامی. ایمان نتیجه 1- شناخت و عقلانیت و مستدل شدن اندیشه و باورها و اخلاق و عمل به حجت عقلی و دینی 2- عمل به واجبات و وظایف دینی 3- معنویت و عرفان و عمل به مستحبات 4- پیروی از ولی خدا در هر زمان 5- مجاهدت در راه خدا است. 6- ایجاد شاخصه های مومنین که در قرآن کریم و روایات آمده در خویش. ( سلوک عقلانی + سلوک عرفانی+ سلوک اجتماعی) این موضوع نیازمند توضیحات فراوان است، ولی فورمول همین است که گفته شد. موفق باشید.

 

چرا خدا را عبادت می کنیم؟

عبادت یا پرستش و عبودیت، عبارت است از تعظیم و تقدیس و خضوع و خشوع احترام‏آمیز و تحسین‏آمیز در برابر معبود و معشوق هستی و ابراز عشق و پرستش و عرض حاجت و نیاز به درگاه او  و اطاعت امر و تسلیم در برابر خواست او است.

عبادت برای بنده عملی است که برخواسته از هویت او است. ما ذاتا بنده ایم و بندگی برخواسته از هویت ما است همانطور که ذاتا خدا خدا است و خدایی برخواسته از هویت او است. چرا خدا را عبادت می کنیم؟ چون ما ذاتا بنده ایم و خدا ذاتا معبود و خالق ما است. معمولا می گویند: مسایل ذاتی علت یابی نمی شود و چرا گفتن درباره آنها بی معنا است. چرا عبادت کنیم مانند این است که سوال کنیم چرا ما بنده ایم یا چرا خدا خدا است. خوب انسان ذاتا بنده است و خدا ذاتا خدا است و رابطه انسان با خدا عبادت و بندگی است.

در عین حال می توان گفت: از دیدگاه دین توحیدی اسلامی کمال و سعادت انسان در دنیا و آخرت در قرب به خداوند و به قول عرفا فانی شدن در او خلاصه می شود و این کار از طریق عبادت و بندگی به سرانجام می رسد. بنابراین سر و فلسفه اصلی عبادت گذشتن از خود و فانی شدن در خداوند است. عبادت انجام دادن رفتاری است که باعث رسیدن انسان سالک به توحید و فنای فی الله می شود.

در حقیقت عبادت برترین عمل سلوکی انسان به سوی خدا است و با عبادت است که انسان می تواند از خواسته ها و خودخواهی هایش بگذرد و  اراده اش را در اراده خدا و خواست خدا فانی نماید و به مقام فنای فی الله می رسد. بنده کسی است که از خودش اراده ای ندارد و تمام نیروی خود را برای انجام اراده مولای خود صرف می کند و به دنبال تحقق منویات او است. در نماز و دعا و مانند آن هم توحید نظری تلقین می شود و هم توحید عملی تمرین می گردد.

 

نمی دانم چرا صبح ها نمازم قضا می شود و نمی توانم بیدار شوم راهنمایی کنید؟

مهمترین آموزه اسلام توحید و یگانه پرستی است. کمال و سعادت انسان در فناء فی الله است و انسان از طریق بندگی توحیدی به این مقام می رسد. نماز مهمترین و جامع ترین عمل توحیدی انسان است که باعث قرب به خدا و خوبی ها می شود و از بدی ها دور می گردد. به همین دلیل نماز رکن دین و ستون خیمه اسلام است. سستی در نماز ستون دین انسان را می لرزاند و تمام خوبی های انسان را در معرض زوال قرار می دهد. نماز نخواندن درست مانند این است که قطاری از ریل خارج شود, در این صورت چه اتفاقی می افتد. سستی در نماز انسان را از ریل بندگی خدا و سعادت در دنیا و آخرت خارج می سازد و او را با خطرات عظیمی مواجه می نماید.

 

آیا دوست بودن با شخصی که به گفته خودش در زمانی برای عده ای شراب یا عرق تهیه کرده از لحاظ شرعی و غیره مشکلی دارد و چطور میتوان این اشخاص در سن20 سال را که دانشجو میباشند هدایت کرد؟

دوست گرامی. فلسفه اصلی دوستی از نظر اسلام همراهی و کمک رسانی به هم در جاده ایمان و بندگی است. دوست در حقیقت رفیق راه انسان در راه خدا است بنابراین در انتخاب دوست دقت فراوان باید به خرج داد. دوست خوب نعمت کم نظیر و بسیار نادری است که اگر نصیب شود قدردانی فراوان می طلبد و باید حرمتش را پاسداشت اما دوست بی ریشه و بی ایمان ارزشی ندارد که قابل پاسداشت باشد. برای هدایت افراد اولا با عمل خویش و تقید به ایمان و عمل صالح  به ارشاد ایشان بپردازید و ثانیا برای ایشان از ارزش ایمان به خدا و بندگی و زشتی گناه بگویید تا بیدار شود. موفق باشید.

 

انسان‎ ‎خوب شدن‎ ‎یعنی‎ ‎چی؟‎ برنامه جامع ‎انسان ‎خوب شدن‎ ‎‎‎رو توضیح‎ ‎بدید؟‎ معیارهای‎ ‎یک‎ ‎نمازخوب‎ ‎‎‎چیه؟

دوست گرامی. انسان خوب بودن یک معیار بیشتر ندارد و آن بندگی خدا است. انسان خوب یعنی کسی بنده خوب خدا شده است. بنده خدا شدن آسان نیست و نیاز به تلاش فراوان و از خود گذشتگی دارد. تمام سعی و تلاش سالکین الی الله برای همین است که بنده خالص خدا شوند. برای بنده شدن انسان باید از خودش بگذرد و هواهای نفسانی خود را فانی در خواسته های خداوند نماید. دین همان برنامه جامع خوب شدن انسان است. تمام قرآن کریم و روایات برای همین است. نماز خوب یعنی نماز صحیحی که بنده به قصد بندگی خدا می خواند و حضور قلب دارد. موفق باشید.

 

با سلام من میخوا م مقامی مانند ایت الله بهجت پیدا کنم باید چکار کنم ؟زندگی من چگونه باید باشه؟

دوست گرامی. آیت الله بهجت و سایر عرفا و علما بلکه تمامی انبیای الهی به هر مقامی که رسیده اند از طریق بندگی خدا بوده است. اگر کسی بتواند به خودش بگوید من بنده خدا هستم هر کاری که خدا راضی است و دوست دارد انجام می دهم و هر کاری که خدا دوست ندارد انجام نمی دهم و البته بداند خداوند از چه کاری راضی است و دوست دارد یا ندارد، به هر مقامی که بخواهد می رسد. البته برای رسیدن به این مقام تلاش علمی و عملی فراوانی نیاز هست که تحت عنوان سیر و سلوک عقلانی و عرفانی مطرح شده است. بدون شک آیت الله بهجت ره همین مسیر را طی کرده و از همین طریق به مقامات عرفانی رسیده بودند. موفق باشید.

 

بندگی یعنی چی؟

دوست گرامی. بندگی یعنی انسان از خودش بگذرد و خودش را نبیند و خواسته های نفسانی خودش را رها کند و خودش را مالک نداند و فانی در خدا شود و خدا بین و خداپرست شود و دنبال تحقق خواسته ها و اوامر خدا باشد و خدا را مالک بداند. بندگی یعنی از خود گذشتن و به خداپیوستن. یعنی فنای فی الله. درست مانند عبد های فدیم که مالک و صاحب داشتند. آنها تمام وقت در اخیار مولای خود بودند و از خودشان چیزی نداشتند و دنبال کارهای خودشان نبودند مگر به ضرورت. این حقیقت بندگی است که باعث می شود انسان به ربوبیت و عرفان و نهایت شکوفایی برسد.

بندگی دو مرحله دارد . مرحله قرب فرایض و انجام وظایف واجب بندگی و ترک گناه و حرام و مرحله قرب نوافل و انجام وظایف مستحب و عبادت عاشقانه خداوند.

 

لطفا یک برنامه ی به من بدهیدکه با آن به موفقیت مادی و معنوی برسم؟

دوست گرامی . از نگاه دین توحیدی اسلام تنها یک چیز است که عامل موفقیت واقعی انسان تلقی می شود و آن بندگی خدا است. اگر کسی توانست به مقام بندگی خدا برسد و بتواند بگوید من بنده خدا هستم به موفقیت دست یافته است. البته ما ذاتا بنده خدا هستیم ولی باید بتوانیم با اراده خودمان بنده خدا و فانی در او شویم. تمام کمالات انسان معلول بنده شدن است. حتی پیامبر ص که به این مقام رسیده است از طریق بندگی بوده است. اشهد ان محمدا عبده و رسوله. انسان مامور به نتیجه نیست مامور به وظیفه است .

اگر کسی بتواند وظایف بندگی خود را خوب بشناسد و عمل کند, انسان موفقی خواهد بود و فرقی نمی کند که پولدار هم باشد یا نباشد. برای انسان مومن مهم این است که خدا از او راضی باشد, یعنی وظایف خود را خوب انجام داده باشد, حال این اتفاق در حالت ثروت مندی برایش رخ دهد یا فقر و نداری فرقی نمی کند.  اگر ثرومتمند شد یک وظیفه ای دارد, ا گر هم فقیر باشد به مناسبت آن یک وظیفه دیگری دارد, در صورت اول باید شکر نعمت هایی را که خدا به او داده است بجا آورد و در صورت دوم باید صبر پیشه کند که البته گاهی شکر نعمت ها بسیار سخت تر از صبر در سختی های زندگی است. پس به اقتضای شرایط وظایف تفاوت خواهد داشت.

البته موفقیت یک مرحله بالاتر هم دارد و آن مرتبه عشق و عرفان است که سالک و عارف به آن دست پیدا می کند. مرحله اول را قرب فرایض می گویند یعنی انسان با انجام وظایف واجب بندگی به خدا نزدیک شود و مرحله دوم را قرب نوافل می گویند یعنی انسان با مستحبات و عبادت نافله و عاشقانه به خدا نزدیک شود.

البته راه رسیدن به چنین موفقیتی بحث مفصلی نیاز دارد که باید در جای خود مطرح شود. سوال شما درباره اصل موفقیت بود لذا بدان نپرداختیم, ولی اجمالا عرض کنیم که تمام مراحل دین داری و سلوک انسان چه سلوک عقلانی و چه سلوک عرفانی برای رسیدن به چنین موفقیتی است.

 

من فردی هستم که همیشه به همه چیز قانعم و هیچ وقت هم به کسی حسادت نمیکنم و همیشه از نعمتای خدا شکرگذاری میکنم هر چند هیچ چیز ندارم هیچ رفاهی هم ندارم اما همیشه به خودم میبالم که خدا بهم سلامتی داده همیشه سعی میکنم به همه بگم خوشبختم تا جایی هم بتونم دیگران رو هم شاد میکنم خواستم بدانم این کارم اشتباست یعنی مغرورم به خودم این طور فکر می کنم یا واقعا راضیم از زندگی خواهشن جواب بدید.

دوست گرامی. آنچه دارید و گفته اید خوب است. ولی خوشبختی مومن در این ا ست که بتواند بگوید من بنده خدا هستم و خدا از من راضی است. کسی که به وظایف دینی خود خوب عمل می کند می تواند چنین احساس و ادعایی داشته باشد. سعادت شما آرزوی ما است. موفق باشید.

 

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید